حكومت ملي آزربايجان ازنگاه ديگران

فرقه دموكرات آزربايجان به روايت يرواند آبراهاميان

"فرقه هنگامي كه برسرقدرت بود اصلاحات اجتماعي گسترده اي انجام داد، نخستين اصلاحات ارضي كشوررا فرقه اجرا كرد،زمين هاي دولتي درميان دهقانان تقسيم شد. درنتيجه اقدامات فرقه براي نخستين باردرتاريخ ايران،زنان ازحق راي برخوردارشدند،تنبيه بدني ممنوع شد و درسطح محلي، شوراهايي براي نظارت بركار بخشداران ، شهرداران وادارات دولتي انتخاب شد. فرقه همچنين يك قانون جامع كار به تصويب رساند .

فرقه كوشيد تا با گشودن فروشگاههاي دولتي ، قيمتهاي مواد غذايي را تثبيت كند وماليات برمواد غذايي وديگر كالاهاي ضروري را به ماليات برسودهاي تجاري، ثروت حاصل اززمين ، درآمدهاي صاحبان حرف وكالاهاي لوكس تبديل كرد.

با آسفالت كردن خيابانها، گشودن درمانگاهها ، كلاسهاي سوادآموزي ، تاسيس دانشگاه ، ايستگاه راديويي ويك انتشاراتي وتغيير نام خيابانها به ستارخان وباقرخان وديگر قهرمانان انقلاب مشروطه چهره تبريز را دگرگون كرد. حتي مخالفن فرقه هم به ناچار پذيرفتند كه درعرض اين يكسال  خدمات وكارهايي بيشتر ازدوران بيست ساله رضاشاه انجام گرفته است."

 

دكترمحمد مصدق:

"علت اساسي حوادث آزربايجان عدم رسيدگي به شكايات مردم آزربايجان وكشتارصدها روستايي بيگناه از طرف خوانين مرتجع وژاندارمهاست ... مردم آزربايجان حس كرده بودند كه اين مجلس واين دولت هيچگاه به درد او نخواهد رسيد . به همين خاطر آزربايجان به پاخواست كه خودش درد خود را درمان كند."

 

نشريه لوموند- فرانسه

انقلابي كه درآزربايجان ايران روي داده درخاورميانه انعكاس داشته است... حركات آزربايجان لايق آن است كه انقلاب نجات بخش خاورميانه ناميده شود.

 

كنسول انگليس درتبريز:

"... هرچندكه روس ها به دليل اهداف خود ازحكومت ملي آزربايجان پشتيباني مي كنند... نميتوان انكار كرد كه بدبختيها وبي عدالتيهايي وجوددارد كه اگر درهر كشور ديگري بود به شورش خودانگيخته منجر ميشد. نمي توانم باوركنم كه اين نهضت كاملا كارروس ها باشد . بلكه به نظر مي رسد آنها ازيك وضعيت انقلابي واقعي بهره برداري ميكنند.مردم آزربايجان به اين نتيجه رسيده اند كه نامزدهاي محلي آنها مي توانند به خوبي تهرانيها از عهده اين كار برآيند. ... بايك سفر كوتاه (به آزربايجان) متوجه شدم كه اين حكومت محلي هوشيارتر، كارآمدتر وقويتر از حكومت پيشين فارسها ظاهرشده است."

 

پيشه وري :

" ما زبان مادري خود را با شير مادر وهواي روح بخش ميهنمان فرا گرفته ايم. آنهايي كه به زبان ما توهين مي كنند ومدعي هستند كه اين زبان برما حميل شده است ، دشمنان قسم خورده ما هستند. روشنفكران تهران بايد درككنند كه آذري يك لهجه گذرا نيست، بلكه زباني خالص با ريشه هاي عميق ومردمي است وظيفه مااين است كه آن را پرورش دهيم ، نوسازي كنيم افسونگري هايش را آشكاركنيم وغبار غفلت را ازآن بزداييم ... ماآن را پاك مي كنيم ، خالص مي سازيم وبه مردم خود بازميگردانيم.



  • [ ]